قسم به عشقمون ، به لب رسیده جون
اصلا امروز انگاری قرار نیست حال من بهتر بشه و لحظه به لحظه واسم مث جهنمه !!!! اینم مث پست قبلی ها حرفای دلمو میگه :
نرفته یاد تو هنوزم از سرم
نمی تونم من از تو ساده بگذرم
گلم تا آخرم ، با چشمای ترم
گذشتی از من و نکردی باورم
می شد که یک کمی، می شد که یک دمی
می شد که لحظه ای، بگی یه کمی و یک دمی به فکرمی
بیا و اون نگات، بیا و خنده هات ، سکوت و بشکن و
بگو منم دوستت دارم و می مونم باهات
نرو بمون تویی تموم باورم
نگاه تو شده امید آخرم
قسم به عشقمون ، به لب رسیده جون
نرو باهام بمون ، نکن چشام و خون
+ نوشته شده در جمعه ۱۹ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۲:۱۸ ب.ظ توسط مصطفی
|
چقد آسون تو رفتی و ندیدی ...