زمان هیچ چیز را حل نمی کند .....

نهال کوچک خواستنت درختی تنومند شده...

اشتباه می کردی زمان هیچ چیز را حل نمی کند .....



پ ن : گاه شمار جدایی : روز چهارصد و شست و دوم

مطمئنم فراموشت نمی کنم ...

شده بعضي وقتا یکی را دوست داشته باشی ؟

از دوری اون دلت گرفته باشه ؟

يهو به سرت می زنه ديگه دوستش نداشته باشي!؟

به خودت مي گي اصلاً واسه چي دوستش دارم!؟

مگه کيه!؟

مگه واسم چيکار کرده!؟

مگه...........

بعد به خودت مي خندي که اصلاً واسه چي اينقدر خودتو اذيت کردي!؟

يهو ..

يه چيزي يادت مياد ...

يه چيز خيلي کوچيک ...

يه خاطره ...

يه حرف ...

يه لبخند ...

يه نگاه ...

و بعد ...

همين ...

همين کافيه

تا به خودت بياي

و مطمئن بشي که نمي توني فراموشش کنی