معنـــــــآے خدــآحافـظ ،  تـــآ فردـآ بـــود...

میدونے بازی روزگار چیـﮧ؟

تو چشم میذﺎری

و مـטּ ؛

قایم میشم،

بعد تو یڪے دیگـﮧ رو پیدﺎ میڪنے

و مـטּ ؛

برﺎی همیشـــــــﮧ گم میشمـ ...

**********************************

مــی خــوآهــم عــوض شــوم چـــرآ بـایـد دلــتــنـگ بشـوم ؟

تـــو بــآیـــد دلـــتـــــنـــــگ شــــوی

مـــی خــوآهــم آن ســیــب

قــــرمـــز بـــآلـــآی

درخـــــــت

بـآشـم

د ر

دورتـریـن

نـقـطـه.دقـت کـن

رســیـدن بـه مـن آسـآن

نـیـسـت،اگـر هـمـتـش رآ نــدآری

آسیب به درخت نرســان،بــه هــــمـآن

ســــیـــب هـآی کـــرم خــورده روی زمـیــن قــآنــع بــــآش!

************************************

كآشكے گآھے وقتآ

خدآ از پشت اون ابرآ

میومد بیرون و دآد مےزد کھ :

آھآاآاآاآی دختر...

بگیر بشین سر جآت !

اینقدھ غر نزن !

ھمینھ کھ ھَس...!

بعد یھ چشمک مےزدو

آروم توی گوشم مےگفت:

" ھمھ چے دُرُست مےشھ.."

************************************

مے خوـآهم برگــــردمـ

بـﮧ روزـهــآے ڪودڪے

آטּ زمـــآטּ ــهـــآ ڪـﮧ :

پـــــــدر تنهــــآ قهرمــــــآטּ بود

عشــق ،

تنـــهــآ در آغوشـــِ مــــآدر خلــآصـــﮧ مےشــد

بـــآلــآتریـــטּ نــقطـﮧ ے زمیـــטּ ،

شـآنهـ ـهــآے پدر بــود

بدتـریـــטּ دشمنـــآنمـ ،

خوــآـهر و برـآدر هـآے خودمـ بودنـــد

تنــهـــآ دردمـ ،

زـــآنو ـهـــآے زخمــے اَمـ بودنـد

تنـهـــآ چیزے که میشڪســتـ ،

اسبـــــــآبـ بــــآزے ـهـــآیم بـود

و معنـــــــآے خدــآحافـظ ،

تـــآ فردـآ بـــود...


ارسالی از εϊз.ılıll ELiNᗩ ılıll.εϊз

بیچاره فرهاد......

تمـــام شـــده َســت

رود ِ شعـــــرهایم

گــُذرش افتــــــاده

به کـــویـــر دلتــــنگــــــــــــی.....

*****************************

آه گراهام بل!!!

کاش هرگز اختراع نمیکردی

تلفنی را که زنگ نمیزند...........!

****************************

حوا اگر بغض کند

حتی اگر "خدا" هم سیب بیاورد,

چیزی جز "آغوش آدم" آرامش نمیکند......

****************************

در برابرم مشت میکنی

میپرسی"گل یا پوچ؟؟؟؟

در دلم میگویم:

فقط دستانت.......

************************

روزگار عجیبیست....

نانوا هم جوش شیرین میزند!!!!!!

بیچاره فرهاد......


ارسالی از رویال

پ ن : گاه شمار جدایی : روز سی و چهارم

اثبات عشق

حوایِ خوبم ، چیدن یک سیب که هیچ !!!

من پشت ردت ، تو دل آتیش می رم ...


پ ن  : به خدا واسه اثبات عشقم حاظرم حتی از آتیش هم بگذرم ...

پ ن  2: گاه شمار جدایی : روز یازدهم

پ ن 3 : به خدا یه حالی شدم این روزا که حتی یه لحظه کوتاه هم که بخوابم فقط خواب تو رو میبینم!! فک کنم تا دق نکنم حالم بهتر نمیشه و فقط روز به روز داغون تر میشم ....

بگذار از زمین هم بیرونمان کنند....

چند تا جمله قشنگ ارسالی از samira


هرچه میخواهم غمت را در دلم پنهان کنم

سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن...........


نداشتن تو یعنی اینکه

دیگری تو را دارد...

نمیدانم نداشتنت سخت تر است یا

تحمل اینکه دیگری تو را دارد...........


خسته ام...

دوباره سیب بچین حوا...!

بگذار از زمین هم بیرونمان کنند....