سلام خوبی؟

تا نیم ساعت دیگه امتحانم شروع میشه!! منم به زور تونستم فقط جزوه شو نگاه کنم!! به خدا نمیدونی چقد دوست داشتم تو بودی بهم امید میدادی! نه فقط واسه این کارا!!!! کلا واسه هر کاری! اون وقت میدیدی وقتی انگیزه داشته باشم چیکار میکنم! به خدا الان دیگه واسم هیچی مهم نیست هیچی!!!

دیشب باز بحث جشن فارق التحصیلی شد و باز فقط حال من این وسط گرفته شد!! به خدا نمیدونی چه حالی داشتم! دیشب میخواستم خیر سرم زود بخوابم که صب بیدار شم واسه امتحانم ولی این بحث که شد و باز دوباره یاد آخر ترم افتادم دیگه اصلا هر کار میکردم خوابم نمیبرد!!!

به خدا عاطفه ببین این حرف اولم بوده و همیشه هم حرفم همینه و محاله که عوض بشه!!! " من دوست دارم و فقط هم تو رو میخوام و هیچ جوری هم و هر چی هم که زمان بگذره و یا هر بلایی که هم سرم بیاد نمیتونه نظرمو عوض کنه " همین!!! تو رو به خدا بفهم حرفمو!!! تو رو به خدا کمکم کن! نذار اینجوری بدبخت بشم!! حالا میفهمی واسه چی میگفتم با رفتن تو زندگیم بدبخت میشم؟؟! ببین الان چند وقت گذشته که تو محل هم بهم نذاشتی؟؟نزدیک 3 ماه میشه درسته؟ ولی من حتی یه ذره عشقم کم شده؟؟ به خدا باور کن من این که 3 ماه بوده حتی اگه هزار سال هم بگذره باز هم نظرم همینه!! پس الکی خودمونو گول نزنیم و بگیم با زمان فراموش میشه و صد تا چیز دیگه!!! یادته نوشته بودی با مهدی کاری کردی که آدم با دشمنش هم نمیکنه ولی اون هنوز دوست داشت و میگفتی من نمیتونم ادعا کنم بیشتر از همه دوست دارم؟؟ حالا باز هم بهم میگی که من نمیتونم ادعایی داشته باشم؟؟ به سر مهدی هم این بلاها رو آورده بودی؟!! پس تو رو به خدا باورم کن! به خدا نمیتونم ! آخه مگه چه گناهی کردم که باید این جوری به سرم بیاد؟ به خدا فقط جرم من اینه که صادقانه دوست دارم و اومدم همه چی رو صادقانه بهت گفتم! جرمم اینه که بلد نیستم مث خیلی ها نقش بازی کنم! جرمم اینه که انقد دوست دارم که غرورمو و همه چیمو واسه تو خرد کردم ! جرمم اینه که مث بقیه نیستم که بتونم فراموش کنم و برم سراغ یکی دیگه ...

تو رو به هر کی میپرستی، تو رو به جون عزیزترینت کمکم کن! تو رو به خدا نذار بیشتر عذاب بکشم! تو خودتم هم میدونی که من نمیتونم فراموشت کنم پس بیا دیگه گول خودمون نزنیم ...