عاطفه تو حتی اگه تا آخر عمرم هم بهم جواب ندی من که نمیتونم فراموشت کنم!! به خدا دارم راست میگم! اصلا محاله بتونم فراموشت کنم! تو حتی یه لحظه هم از تو فکر و خیال من نمیری حالا چه جور توقع داری بتونم کلا از تو زندگیم بیرونت کنم؟! به خدا نمیدونی شبا که میخوابم چه جوریم که !! تند تند از خواب بیدار میشم و گوشیمو چک میکنم! خودمم میدونم تو اس ندادی ها ولی دلم طاقت نمیاره باید حتما نگاه کنم! میدونی عاطفه ای که من میشناسم انقد خوب و مهربونه که خودش اینا رو میفهمه فقط ایکاش به منم میگفت که چرا داره ابن رفتارو باهام میکنه! همش تو خیالم دارم باهات حرف میزنم!خیلی مهربونی!!کمکم میکنی ! واسم دلسوزی میکنی و ...! 

راستش یه دیالوگ تو فیلم جدایی نادر از سیمین بود :

"سیمین:پدرت اصن می فهمه که تو پسرشی؟
نادر :اون نمیدونه من پسرشم!ولی من که میدونم اون پدرمه!"

حالا اینم شده جریان ما !! تو شاید ندونی من چقد دوست دارم واسه همین فکر میکنی من میتونم فراموشت کنم و با این کارات به حساب خودت داری کمکم میکنی که فراموش کنم! ولی من که میدونم چقدر دوست دارم و میدونم نه با این بی محلی ها میتونم فراموشت کنم نه با چیز دیگه ای!!! حتی هرچی این بی محلی ها عشقمو بیشتر هم شاید بکنه ولی کمتر نمیکنه ...